3 درس مهم در مورد ثروت سازی

 

جذب ثروت موضوع جدیدی از قانون جذب نیست. برای هزاران سال، بودا به همراهان خود می گفت: "هر چیزی که هستیم نتیجه افکار ماست." ذهن یعنی همه چیز.


در سال ۱۸۹۱، یک پسر سیزده ساله از شهر اکتون ایالت ماساچوست تصمیم گرفت که از زندگی روستایی خود برای همیشه خداحافظی کند. پدرش به او دستور داد که مدرسه را رها کند و در مزرعه کار کند اما او این را نمی خواست. او پسری ضعیف اندام بود که با اعداد و ارقام خوب  کار می کرد و دارای ذهنی روشن بود. او خواندن را در سه و نیم سالگی آموخته بود و هر مطلب خواندنی را که به دستش می رسید می خواند. او نمی توانست این فکر را تحمل کند که بقیه عمرش را صرف کارهای یدی کند. او می خواست از ذهن خود برای امرار معاش استفاده کند. وقتی بزرگ شد، در مورد پین وبر، یک دلال سهام در بوستون مطالعه کرد. او روزنامه های قدیمی را که در اطراف خانه آنها پخش شده بود خواند و فهمید که دنیای بازارهای مالی در بوستون رونق یافته است. بنابراین او می خواست قصد کرد که به آن شهر برود.

 این پسر در نهایت از مادرش کمک خواست و آنها نقشه ای برای فرار او به بوستون ریختند. مادرش می‌دانست که شوهرش تکان نمی‌خورد و اجازه نمی‌دهد پسر در مدرسه بماند. برای او دردناک بود، اما به پسرش کمک کرد تا فرار کند. هنگامی که مادرش در ژوئیه ۱۸۹۱ به او کمک کرد تا فرار کند، تنها چیزی که داشت پنج دلار و آدرس دوست مادرش بود که می توانست در آنجا بماند. اما پسر قبل از اینکه جایی برای ماندن پیدا کند، برای یافتن شغل به بن بست رسیده بود. بنابراین اولین ایستگاه او پین وبر بود، جایی که او شغلی به عنوان یک پا دو پیدا کرد و قیمت سهام را روی تخته سیاه با دست نوشت. نام پسر جسی لیورمور بود که بعدها تبدیل به بزرگترین تاجر سهام در تمام دوران شد. در سال ۱۹۰۷، او در یک روز یک میلیون دلار به دست آورد، شاهکاری که تا به حال هیچ کس آن را انجام نداده بود. او در ادامه چندین بار ثروت های کلان به دست آورد و البته مقداری را از دست داد.

جسی لیورمور (Jesse Livermore) فردی بسیار فداکار و با انضباط بود که تمام انرژی خود را صرف معاملات سهام می کرد. او از چهارده سالگی شروع کرد و به مدت یک دهه شش روز در هفته کار می کرد البته قبل از اینکه به طور مداوم شروع به تولید پول از سهام کند. نویسنده تام روبیتون در بیوگرافی لیورمور، “پسر پلانجر”، نقل قولی از لیورمور را به اشتراک می‌گذارد که طرز فکر او را نشان می‌دهد:

“من یاد گرفته بودم که باید برای پولم کار کنم. من دیگر کورکورانه شرط‌بندی نکرده و یا به دنبال تسلط بر تکنیک بازی نبودم، بلکه به دنبال کسب موفقیت‌هایم با مطالعه سخت و تفکر روشن فکرانه بودم.”

این موضوع که می توان در زندگی لیورمور به آن توجه کرد آن است که این مرد در برخی از سرمایه گذاری های خود بسیار خوش شانس بود، اما او همچنین به طرز باورنکردنی سخت کار کرد. در اینجا سه ​​درس مهم از لیورمور در مورد ثروت سازی آمده است:

 نظم و انضباط نکته کلیدی است

در زندگی، اغلب فضای زیادی برای اشتباه کردن وجود دارد. وقتی در نوشته خود اشتباه تایپی می کنید، خواننده همچنان شما را درک می کند و شما به راحتی می توانید یک اشتباه تایپی را برطرف کنید. وقتی ورزش می کنید، می توانید در یک بازی چندین اشتباه مرتکب شوید و همچنان برنده شوید.

اما وقتی سرمایه گذاری می کنید، انجام چندین اشتباه پشت سر هم می تواند تمام پول شما را از بین ببرد. نظم و انضباط به شما کمک می کند تا به استراتژی سرمایه گذاری خود پایبند بمانید، که مهمتر از استراتژی واقعی شما است.

به یاد داشته باشید: یک سرمایه گذار منضبط با یک استراتژی متوسط ​​ثروت بیشتری نسبت به یک سرمایه گذار بی انضباط با یک استراتژی خارق العاده ایجاد می کند. وقتی پول خود را روی بازار می گذارید، همیشه در لحظات مختلف احساس ترس و طمع می کنید. یک سرمایه گذار بی انضباط ممکن است با اولین نشانه اصلاح بازار سهام، تمام پول خود را بیرون بکشد.

اما اگر منضبط باشید و برای بلندمدت سرمایه‌گذاری کنید، سر جای خود می‌مانید. انجام هیچ کاری سخت تر از زمانی نیست که پول شما در بورس است.

 ساختن ثروت زمان بر است، پس صبور باشید

در اقتصاد رفتاری، مفهومی به نام «سوگیری زمانی» وجود دارد که به تمایل ما برای اهمیت دادن بیشتر به بازده هایی که به زمان حال نزدیک تر هستند اشاره دارد. انتظار کشیدن برای سود گرفتن از بازار بر خلاف طبیعت ماست. علاوه بر این، ما معمولاً در ارزش گذاری برای پاداش ها در مقاطع مختلف زمانی بسیار بد هستیم. خوب کدام بهتر است؟ ۱۰۰ دلار در یک سال یا ۱۲۰ دلار در سیزده ماه؟ اکثر مردم دومی را انتخاب می کنند. زمانی که یک سال صبر کرده اید، یک ماه بیشتر برای پول بیشتر منتظر بمانید. اما وقتی چارچوب‌های زمانی را تغییر می‌دهیم، همه چیز تغییر می‌کند.

اگر بتوانید بین ۱۰۰ دلار در حال حاضر یا ۱۲۰ دلار در یک سال یکی را انتخاب کنید چه؟ اکثر مردم اکنون به دنبال ۱۰۰ دلار هستند. اما یک سرمایه گذار موفق معمولاً گزینه ای را انتخاب می کند که احتمال بازدهی خوبی برای وی دارد. مهم نیست ارزش دلار چقدر است. آنچه مهم است این است که در یک سال ۲۰ درصد بازده وجود دارد.

وقتی خود را برای رسیدن به بالاترین نرخ بازده آموزش می دهید، یاد می گیرید که همیشه باید منتظر بهترین سود باشید. از این رو، شما به طور خودکار صبور می شوید.

 داشتن دانش اولیه در مورد بازارهای مالی باعث می شود اعتماد به نفس بیشتری داشته باشید

در حالی که اکثر مردم جسی لیورمور را به عنوان طرفدار تحلیل تکنیکال می شناسند، او مهارت بسیار خوبی در مبانی تجارت و اقتصاد داشت. او از کودکی دانشجوی بازارهای مالی بود. لیورمور در سه و نیم سالگی خواندن و نوشتن را یاد گرفت و هر چه در دستش بود خواند. مادرش روزنامه‌های قدیمی را برای او آورد، جایی که لیورمور جوان برای اولین بار از صفحات مالی درباره سهام مطلع شد. وقتی در مورد اقتصاد، تجارت و امور مالی اطلاعات بیشتری کسب می کنید، در مورد سرمایه گذاری احساس اطمینان بیشتری می کنید. خواهید آموخت که بازار سهام صدها سال قدمت دارد و سرمایه گذاران هر دهه حرفه ای تر می شوند.

بازارهای مالی یک ماشین واقعی است که اکثر مردم فقط از بیرون به آن نگاه می کنند. برای کسب اطلاعات بیشتر، با خواندن کتاب ها، مقالات و روزنامه ها می توان درهای این ماشین را باز کرده و به داخل آن نگاه کنید. این کار نه تنها بازدهی شما را بهبود می بخشد، بلکه باعث می شود به اندازه کافی در اقتصاد اطمینان داشته باشید که پول خود را هر روز بیشتر می کنید.

اگر ساختن ثروت سازی و داشتن ثروت آسان بود، همه ثروتمند می شدند. درسی که ما همگی باید بیاموزیم این است که ساختن ثروت بزرگ مستلزم تصمیمات جدی است. این چیزی است که اکثر مردم به اندازه کافی از آن آگاهی ندارند. همانطور که لیورمور اغلب یادآوری می کند، شما به نظم، صبر و دانش نیاز دارید.

چه یک معامله گر کوتاه مدت یا یک سرمایه گذار بلند مدت باشید، برای ثروتمند شدن باید کارهای سختی انجام دهید که با کسب درآمد و راهیابی به زندگی و حرفه شما شروع می شود. لیورمور سال ها به عنوان پادوی بازارهای مالی کار می کرد و تقریباً هر پنی که به دست می آورد پس انداز می کرد. پس از چندین سال به خرید و فروش سهام پرداخت. قبل از کسب درآمد از سهام، او صرفاً پول پس انداز می کرد و در مورد نحوه کار دنیای مالی اطلاعات بیشتری کسب می کرد. ساختن ثروت زمان می برد. وقتی سعی می‌کنید فرصت‌های سریع ثروتمند شدن را دنبال کنید، اغلب یاد می‌گیرید که پول مجانی به دست نخواهدآمد. اما وقتی دیدگاهی بلندمدت اتخاذ کنید و به یادگیری ادامه دهید، به سرمایه گذاری و به پیشرفت ادامه دهید، احتمالاً در نهایت بیش از آنچه فکر می کردید پول خواهید داشت.

سخن پایانی

وضعیت مالی امروز هر کس نتیجه افکار و ایده های دیروز وی در مورد پول است. از این رو تنها تغییر در وضعیت مالی شما تغییر در نگرش شما نسبت به پول است. فقط یک بار دیدگاه خود را نسبت به پول تغییر دهید تا بتوانید ورود آن را در زندگی خود احساس کنید. جذب ثروت موضوع جدیدی از قانون جذب نیست. برای هزاران سال، بودا به همراهان خود می گفت: “هر چیزی که هستیم نتیجه افکار ماست.” ذهن یعنی همه چیز.

ذهن انسان دائماً در حال تفکر و تصمیم گیری است، این افکار آنقدر تأثیرگذار است که در تمام کتب دینی و فلسفی به آن اشاره شده است. تمام افکار ما به صورت انرژی نتیجه خواهد داد، حالا این انرژی می تواند مثبت باشد و تاثیرات سازنده ای در زندگی ما داشته باشد و همچنین می تواند منفی باشد و زندگی ما را به آتش بکشد. اگر ذهن انسان پر از انرژی مثبت باشد، تمام انرژی های اطراف آن مثبت می شوند و دیگر درگیر انرژی های منفی نمی شوند.

Comments

Popular posts from this blog

چگونگی برقراری تعادل میان دستیابی به موفقیت در کار و زندگی شخصی

چگونه با تغییر چارچوب های کاری بهره وری را افزایش دهیم ؟

10 نکته ای که باید از افراد موفق جهان آموخت