گروه خودساخته

  اگر به تازگی یک استارت آپ راه اندازی کرده اید یا شرکتی را اداره می کنید و حتی اگر در تلاش برای موفقیت در زندگی کاری و شغلی خود هستید، باید بدانید که ایجاد تعادل بین کار و زندگی شخصی بسیار دشوار است اما غیرممکن نخواهد بود. برخی از مدیران موفق تجربیات خود را به اشتراک گذاشته اند. آنها می دانند که راه رسیدن به موفقیت چیست و در عین حال زندگی شخصی خود را حفظ می کنند اما چگونه ممکن است؟ برای دریافت پاسخ این پرسش با خودساخته همراه باشید: اگر با همسرتان در یک محیط کار می کنید، پس نباید در پروژه های یکدیگر دخالت نمایید. داریا رابنوک، یکی از بنیانگذاران و مدیر عامل Grabr می گوید: “سعی کنید با همسر خود درگیر پروژه ای نشوید، زیرا در این صورت جدا کردن زندگی شخصی از کار دشوارتر از همیشه خواهد بود. اگر مجبور باشید تا با هم کار کنید، پس بهتر است برای خود یک قانون تعیین نمایید و آن قانون این است که در مورد مسائل کاری و پروژه های خارج از دفتر صحبت نکنید. این تمرین می تواند برای هر دوی شما زمان زیادی ببرد.” حداقل هر چند وقت یکبار برای شام بیرون بروید و به این برنامه پایبند باشید. دیو راسنکو، بنیانگذار

مانچو کلمه ای به معنای “یک خانواده” است، اما روش شبکه سازی مانچو به معنای فراتر رفتن از خانواده و ایجاد ارتباطی همچون یک خانواده میان اعضای شبکه کاری است . این مفهوم ارتباط میان یک خانواده بزرگتر است که ما آن را می سازیم. ما شیفته این مفهوم خواهیم شد زیرا به ما در شبکه سازی کسب و کارمان کمک شایانی خواهد کرد. رویکرد مانچوی ما در شبکه‌ سازی انگیزه‌های خودخواهانه را از بین می‌برد و نتایج عالی به همراه دارد. در این مقاله به بررسی مراحل کار کردن با آن روش می پردازیم. حلقه های کاری مستحکم بسازید اگر شبکه مانند چند حلقه در نظر بگیریم، به پیشرفت شغلی ما بیشتر کمک خواهد کرد. در کوچکترین و تنگ ترین حلقه، افرادی هستند که شما آنها را بیشتر دوست دارید. این حلقه شامل افرادی می شود که اغلب با آنها در ارتباط هستید و نیاز نیست که مرتب برای اهمیت آنها به شما یادآوری شود. بلافاصله پس از آن افرادی هستند که شاید «باید» مرتباً با آنها در ارتباط باشید، ممکن است همکاران یا مشتریان یا فروشندگان اصلی شما در این حلقه قرار بگیرند. شما به سادگی با این افراد در جریان تجارت هستید و  با آنها ارتباط برقرار می کنید. فه

عادات، نحوه تفکر، احساس و واکنش ما به موقعیت ها و رویدادهای مختلف، منعکس کننده تکرار یک تجارت ذهنی خاص است. غلبه بر عادات قدیمی بسیار دشوار است و ایجاد عادات جدید دشوارتر است زیرا الگوهای خاصی که از آنها بیرون می آید در ما نهادینه شده است. به همین دلیل باید در انتخاب عادات خود بسیار دقت کنیم. در این مقاله از خودساخته به بررسی عادت های کوچک مهم می پردازیم که تاثیر فوق العاده ای بر زندگی افراد داشته است. عادت های کوچک در زمینه مطالعه همیشه یک کتاب کوچک را در کیف خود نگه دارید و پس از اتمام مطالعه، آن را با کتاب دیگری جایگزین کنید و کتاب قبلی را در اختیار دوست خود قرار دهید تا بتوانید قدمی به سمت حفظ محیط زیست نیز بردارید و دانش خود را هم با دیگران به اشتراک بگذارید. در حین خواندن کتاب، نکاتی که به ذهنتان می رسد را در گوشه ای از کتاب یا در یک دفتر یادداشت کنید. کتابی که سیاه و کثیف نباشد انگار خوانده نشده است. هنگام مطالعه، تلفن همراه خود را در حالت پرواز قرار دهید و با تمرکز کامل مطالعه کنید. خودتان را متعهد کنید که هر روز حداقل چند صفحه از کتاب حتی چند خط را بخوانید. عادات کوچک در زمینه

  در دنیای پر فراز و نشیب امروز، مشکلی که دائماً با آن دست و پنجه نرم می کنیم، زمان است. بدون داشتن یک برنامه زمان بندی دقیق و کامل، قطعا نمی توان به تمام کارهایمان رسیدگی نماییم. این مشکل زمانی تشدید می‌شود که رسانه‌های اجتماعی، علی‌ رغم همه فعالیت‌های وقت‌گیر، زمان زیادی را از ما می‌گیرند. من ۶۰، ۸۰ یا حتی ۱۰۰ ساعت در هفته کار می کردم. اجازه داده بودم کارم تمام زندگی ام را بگیرد. ساعات کاری زیادی که داشتم را افتخار می دانستم. دوست داشتم ساعات پرمشغله ام را برای دیگران توضیح دهم و به آنها بگویم که چقدر مشغولم. وقتی به گذشته نگاه می کنم می بینم که از کارم برای پر کردن خلاء درونم استفاده می کردم. برای من مهم نبود چند ساعت در روز کار می کردم. هیچ وقت فکر نمی کردم کافی باشد. من حتی برخی اوقات بدتر بودم و فکر می کردم کار بیشتری باید انجام دهم. تا اینکه بالاخره برایم کافی بود. حتی بیش از اندازه کافی بود. کار را کنار گذاشتم و با بررسی اولویت هایم زندگی ام را ارزیابی کردم. من نیاز داشتم که تغییر بزرگی در زندگی ام ایجاد کنم. باید راه بهتر و هوشمندانه تری برای کار پیدا می کردم تا بتوانم کارهای

  امروزه شرایط اقتصادی، تجاری و تجاری در سراسر جهان تغییر کرده و دنیای جدیدی پیش روی همه ماست. اگر در آغاز قرن بیستم شغل اصلی مردم در زمینه کشاورزی بود و اگر در اواسط قرن بیستم بیشتر مردم در صنعت و تولید بودند، تا ۲۰ سال آینده حدود ۹۰ درصد کسب و کار مردم در بخش خدمات، استارتاپ ها و برنامه های مرتبط با فضای مجازی و دیجیتال خواهد بود. بنابراین همه ما باید خود را برای زندگی در این دنیای جدید آماده کنیم. صرف نظر از بحث فوق، وضعیت اقتصادی ایران و تورم، رکود، تحریم، بیکاری و بحران های اقتصادی و سیاسی بسیاری از جوانان را در مسیر راه اندازی کسب و کار خود قرار داده است. اما تجربه ۱۰ سال اخیر در حوزه استارتاپ ها و کارآفرینی، این واقعیت را روشن می کند که بسیاری از افراد با مشکلات عدیده ای مواجه شده اند و اکثر آنها نتوانسته اند به مقصد برسند. ما با بسیاری از استارت آپ ها و کسب و کارها و مغازه ها و فروشگاه ها و شرکت های خدماتی و تولیدی جدید سر و کار داریم که با تامین مالی مشکل دارند، مشکل تولید دارند، بحران نیروی انسانی دارند،  نتوانسته اند تبلیغات خوبی انجام دهند و نمی توانند بازاریابی داشته باشد.